رمان پنجره ها میمیرند

ساخت وبلاگ
امروز با خوندن نظرات متوجه شدم طرفدارای رمان های عاشقانه ایرانی کم نیستند ،به همین سبب یک مجموعه ای از رمان های ایرانی که خودم چند سال پیش از خوندنشون لذت بردم، اماده کردم و معذرت خواهی می کنم به دلیل اینکه خیلی وقت پیش  رمان ها رو خوندم ممکنه خلاصه ها رو از جای دیگه ای کپی کنم

 

رمان پنجره ها میمیرند

نوشته نویسنده عزیز رهایش

دانلود

داستان زیبایی از پسری جوان که از تبعید برگشته حال خودش و نزدیکانش ستاره دار شدن اگر اشتباه نکنم همسرش هم ترکش کرده. یک داستان متفاوت و عشقی متفاوت تر از بقیه رمان ها ... یادمه چون  کتاب با قسمتی از دکلمه مورد علاقه ام شروع شده بود این کتاب رو خوندم واخر داستان از خوندش پشیمون نشدم

مقدمه

حرفت همه جا هست،چه باید بکنم
با این همه بن بست چه باید بکنم
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند
مردم چه بلاها به سَرم آوردند
من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند
در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند
این دغدغه را تاب نمی آوردند
گاهی همگی مسخره ام می کردند
بعد از تو به دنیای دلم خندیدند
مردم به سراپای دلم خندیدند
***
من زیستنم قصه ی مردم شده است
یک تو، وسط زندگیم گم شده است
اوضاع بد است،مراعات کنید
ته مانده ی آب است،مراعات کنید
از خاطره ها شکرگزارم، بروید
مالِ خودتان دار و ندارم، بروید
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند
مردم چه بلاها به سرم آوردند
من از به جهان آمدنم دلگیرم
آماده کنید جوخه را، می میرم
در آینه یک مردِ شکسته ست هنوز
مرد است که از پا ننشسته ست هنوز
یک مرد که از چشم تو افتاد شکست
مرد است ولی خانه ات آباد، شکست
***
در خانه ی من پنجره ها می میرند
بر زیر و بم باغ، قلم می گیرند
این پنجره تصویر خیالی دارد
در خانه ی من مرگ توالی دارد
در خانه ی من سقف فرو ریختنی ست
آغاز نکن،این اَلَک آویختنی ست 
علیرضا آذر

معرفی دنیای فانتزی خدایان باستان توسط Rick Riordan...
ما را در سایت معرفی دنیای فانتزی خدایان باستان توسط Rick Riordan دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : filtab بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 9 خرداد 1398 ساعت: 18:00